گرچه بيش از حد امکان التفات يار هست
رشک هم چندان که ممکن نيست با اغيار هست
زخم نوک خار رابا خود ده اي بلبل قرار
کاندرين بستان گل بي خار را هم خار هست
اضطرابم دار معذور اي پري کانجا که تو
در ظهوري جنبش اندر صورت ديوار هست
صبرم آن مقدار ميفرما که مي خواهد دلت
گر زمان حسن ميداني که آن مقدار هست
چند بر ما عرض عشق عاشقان خود کني
عشق اگر کم نيست اي گل حسن هم بسيار هست
گوش اهل عشق از نظم غزل بي بهره نيست
تا زبان محتشم را قوت گفتار هست