شعله حسن تو بالاتر ازين مي بايد
برق اين شعله هويدا تر ازين مي بايد
نيم به سمل شده اي فيض تمام از تو نيافت
خنجر ناز تو براتر ازين مي بايد
طاق ابروي کجت طاقت من طاق نساخت
غره حسن تو غراتر ازين مي بايد
شعله نيم نظرهاي توام پاک بسوخت
آري اسباب مهيا تر ازين مي بايد
من ز تقصير تو رسواي دو عالم نشدم
شهره عشق تو رسوا تر ازين مي بايد
نيست کوتاه ز دامان تو دست همه کس
پايه وصل تو بالاتر ازين ميبايد
با گدائي که حريص است به دريوزه وصل
سگ کوي تو به غوغاتر ازين مي بايد
محتشم خواهي اگر دغدغه ناکش سازي
غزلي وسوسه فرماتر ازين مي بايد