الهي تا ز حسن و عشق در عالم نشان باشد
به کام عشق بازان شاه حسنت کامران باشد
الهي خلعت حسنت که جيبش ظاهر است اکنون
ظهور دامنش تا دامن آخر زمان باشد
الهي تا ز باغ حسن خيزد نخل استغنا
تذر و عصمتت را برترين شاخ آشيان باشد
الهي تا هوس باشد کنار و بوس طالب را
شه حسن تو را تيغ تغافل در ميان باشد
الهي عاشق از معشوق تا باشد تواضع جو
دو ابروي تو را تير تکبر در کمان باشد
الهي تا طلب خواهنده باشد ابروي پرچين
چو ماري گنج ياقوت لبت را پاسبان باشد
الهي محتشم چشم خيانت گر کند سويت
به پيش ناوک خشم تو چشم او نشان باشد