تا به رخ چين سر زلف تو لرزان نشود
همه جا قيمت مشک ختن ارزان نشود
دل يک سلسله ديوانه نجنبد از جاي
حلقه موي تو گر سلسله جنبان نشود
راه در جمع پراکنده دلانش ندهند
آن که در حلقه زلف تو پريشان نشود
پيش صاحب نظران صورت بر ديوار است
آن که در صورت زيباي تو حيران نشود
خضر اگر بوسه زند لعل مي آلود تو را
هرگز آلوده به سر چشمه حيوان نشود
تا دمادم نکشد جام لبالب ساقي
سر به سر با خبر از گردش دوران نشود
تا کسي خواجگي هر دو جهان را نکند
لايق بندگي حضرت انسان نشود
تاکسي ذره صفت پاک نگردد در عشق
قابل تربيت مهر درخشان نشود
دوش با آن مه تابنده فروغي مي گفت
کز دلم مهر تو پيدا شد و پنهان نشود