دل در گره زلف تو بستيم دگربار
در دام سر زلف تو شستيم دگربار
از نرگس مخمور تو مخمور بمانديم
وز جام مي لعل تو مستيم دگربار
از باده عشق تو يکي جرعه چشيديم
صد توبه به يک جرعه شکستيم دگربار
ما قبله خود روي چو خورشيد تو کرديم
هيهات! که خورشيد پرستيم دگربار
دل در گره زلف تو بستيم و برآنيم
جوياي سر زلف چو شستيم دگربار
کان جان که نسيم سر زلف تو به ما داد
هم با سر زلف تو فرستيم دگربار
از پيشگه وصل چو برخاست عراقي
با تو دمکي خوش بنشستيم دگربار