شماره ٧٣٣: اي گرد قمر خطي کشيده

اي گرد قمر خطي کشيده
دل در خط تو ز جان بريده
هم زلف تو توبه ها شکسته
هم خط تو پرده ها دريده
مشکي که بر خط تو گردي است
در گرد خط تو نارسيده
خط تو هزار بيش دارد
چون مشک خطا درم خريده
بر هيچ ورق نديده خطي
خوشتر ز خط تو هيچ ديده
سر بر خط تو نهاده طوطي
سر سبزي خط تو گزيده
کس گرد قمر نشان نداده است
از قير چنين خطي دميده
تا ديد دلم خط خوش تو
يک لحظه نماند آرميده
چون خواست کشيد پاي از خط
وز خط تو خواست شد رميده
در قير خطت گرفت پايش
زان مي آيد به سر دويده
سر به سر خط تو نهاده عطار
وز خط دو کون سر کشيده