شماره ٤١٨: اي دل اگر عاشقي در پي دلدار باش

اي دل اگر عاشقي در پي دلدار باش
بر در دل روز و شب منتظر يار باش
دلبر تو دايما بر در دل حاضر است
رو در دل برگشاي حاضر و بيدار باش
ديده جان روي او تا بنبيند عيان
در طلب روي او روي به ديوار باش
ناحيت دل گرفت لشگر غوغاي نفس
پس تو اگر عاشقي عاشق هشيار باش
نيست کس آگه که يار کي بنمايد جمال
ليک تو باري به نقد ساخته کار باش
در ره او هرچه هست تا دل و جان نفقه کن
تو به يکي زنده اي از همه بيزار باش
گر دل و جان تو را در بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش