شماره ٣٥١: يا دست به زير سنگم آيد

يا دست به زير سنگم آيد
يا زلف تو زير چنگم آيد
در عشق تو خرقه درفکندم
تا خود پس ازين چه رنگم آيد
هر دم ز جهان عشق سنگي
بر شيشه نام و ننگم آيد
آن دم ز حساب عمر نبود
گر بي تو دمي درنگم آيد
چون بنديشم ز هستي تو
از هستي خويش ننگم آيد
چون زندگيم به توست بي تو
صحراي دو کون تنگم آيد
تا مرغ تو گشت جان عطار
عالم ز حسد به جنگم آيد