شماره ٢٤٥: اي به خود زنده مرده بايد شد

اي به خود زنده مرده بايد شد
چون بزرگان به خرده بايد شد
پيش از آن کت به قهر جان خواهند
جان به جانان سپرده بايد شد
تا نميري به گرد او نرسي
پيش معشوق مرده بايد شد
نخرد نقشت او نه نيک و نه بد
همه ديوان سترده بايد شد
مشمر گام گام همچو زنان
منزل ناشمرده بايد شد
زود شو محو تا تمام شوي
که تو را رنج برده بايد شد
ره به آهستگي چو شمع برو
زانکه اين ره سپرده بايد شد
همچو عطار اگر نخواهي ماند
نرد کونين برده بايد شد