بيا اي جان و اي جانان سيد
بيا اي شاه و اين سلطان سيد
بيا و جام مي پرکن به ما ده
که تا نوشيم با ياران سيد
خرابات است و ما مست خرابيم
حريف جمله رندان سيد
سر ما بعد از اين و خاک پايت
به خاک پاي سرمستان سيد
ز کفر زلف تو بستيم زنار
از آن محکم بود ايمان سيد
کتاب ذوق اگر خواني سراسر
بود آن آيتي در شأن سيد
همه کس نعمت الله دوست دارند
که باشد نعمت الله آن سيد