کفر زلف او به ايمان کي دهند
قيمتش جانهاست ارزان کي دهند
گفتمش جان را به جانان مي دهم
گفت آن جانان به اين جان کي دهند
عقل اگر گويد که خواهم بوسه اي
آب حيوان را به حيوان کي دهند
عاقلان مخمور و رندان باده نوش
اختيار خود را به ايشان کي دهند
دامن معشوق بگرفته به دست
عاشقان از دست آسان کي دهند
رند سرمستيم اي واعظ برو
عاقلان خود پند مستان کي دهند
دردمندانه حريف سيديم
گر نداري درد درمان کي دهند