تا نگوئي که خواجه مالش ماند
مال پامال شد و بالش ماند
خواجه پيوسته در خيالي بود
نقش خواجه شد و خيالش ماند
حاصل خواجه قيل و قالي بود
عاقبت مرد و قيل و قالش ماند
رفت صاحبدلي ازين عالم
اثري خوش از آن کمالش ماند
عاشقي کو ز عشق حالي داشت
گرچه عاشق نماند حالش ماند
کوزه اي گر شکست و آبش ريخت
عين سرچشمه زلالش ماند
نعمت الله ز ديده پنهان شد
در نظر نور بي مثالش ماند