يا رب ز غم هجران رستيم مبارک باد
از زحمت اين زندان جستيم مبارک باد
مخمور چو مي بوديم خورديم مي عشقش
در خلوت ميخانه مستيم مبارک باد
لطفش کرمي فرمود روبند ز رو بگشود
زنار سرزلفش بستيم مبارک باد
ما سلطنت جاويد از دولت او داريم
از هستي پاينده هستيم مبارک باد
از نور جمال او شد ديده ما روشن
از ديدن غير او رستيم مبارک باد
تا دست تو بگرفتيم دست از همه کس برديم
با رستم دستان هم دستيم مبارک باد
تو سيد سرمستي مائيم غلام تو
مستيم و نه چون مخمور پستيم مبارک باد