رفتي به سلامت به سلامت به سلامت
            اميد که آئي و من آيم به سلامت
         
        
            سر در قدمت بازم وجان را بسپارم
            دست من و دامان تو تا روز قيامت
         
        
            از روي کرم ياد کن اين بنده خود را
            اي جان به فداي تو وآن نامه و نامت
         
        
            دل زنده شوم چون برسد از تو پيامي
            يابيم حيات ابدي ما ز پيامت
         
        
            هرچند ملامت که کند عقل ز عشقت
            عاشق نرود از سرکويت به ملامت
         
        
            آمد دل و در دام سر زلف تو افتاد
            مرغي است مبارک که فتاده است به دامت
         
        
            جانا نظري کن که منم بنده سيد
            تو شاه جهاني و جهان باد به کامت