او با تو ترا از او خبر نيست
جز عين يکي يکي ديگر نيست
نقشي که خيال غير دارد
صاحب نظرش بر آن نظر نيست
چون صورت دوست معني ماست
بس معتبر است و مختصر نيست
در بحر گهر بود وليکن
چون در يتيم ما گهر نيست
در کوچه ما بيا و بنشين
زاين کوچه مرو که ره بدر نيست
ما خرقه خويش پاک شستيم
از هستي ما بر او اثر نيست
خير بشر است سيد ما
گويند بشر ولي بشر نيست