ياري که ز ملک آشنائي است
داند که قماش ما کجائي است
زاهد برمست اگر کند ميل
آن ميل به نزد ما هوائي است
سلطاني اين جهان فاني
باهمت عارفان گدائي است
عاشق ز بلا اگر گريزد
درمذهب عشق بي وفائي است
مائيم و نواي بينوايي
ما راچو نوا ز بينوايي است
گفتيم که غرق بحر عشقيم
اين مائي ما ز خود نمائي است
مستيم و حريف نعمت الله
اين نيز عنايت خدائي است