مقام عاشقان در ملک جان است
مکان عارفان درلامکان است
سراي مي فروشان حقيقي
بخلوت خانه اقليم جان است
تو درد دل نمي داني دوايش
دواي درد دل سوز روان است
نشان ونام را بگذار و مي رو
که راه کوي عشقش بي نشان است
نهان است از همه عالم وليکن
زپيدائي عيان اندر عيان است
بياني مي کنم از صورت دوست
در اين معني معاني را بيان است
به دين سيدم چون نعمت الله
برآنم من که دلدارم برآن است