ساقي سرمست ما ياري خوش است
خوش حريفانيم و خماري خوش است
گر دو صد جان را به يک جرعه خرند
زود بفروشش که بازاري خوش است
عشق بازي کار بيکاران بود
کار ما مي کن که اين کاري خوش است
بر سر دار فنا بنشسته ايم
خوش سرداري و سرداري خوش است
بلبل مستيم در گلزار عشق
بزم عشاق است وگلزاري خوش است
گر بود تکرار در گفتار ما
تو خوشي بشنو که تکراري خوش است
نعمت الله مست وجام مي بدست
باده نوشي با چنين ياري خوش است