هرچه او مي دهد همه داد است
داده او مگو که بيداد است
اي خوشا وقت عاشقي که مدام
بر در مي فروش افتاده است
بزم عشق است وعاشقان سرمست
کس چنين بزم خوب ننهاده است
غم عشقش خجسته باد که دل
به غم عشق دايما شاد است
عقل در بزم عشق داني چيست
چون چراغي نهاده بر باد است
هرکه باشد غلام سيد ما
بنده مقبل است وآزاد است
چه کنم نعمت همه عالم
نعمت الله مرا خدا داد است