صورتت آراستي معني کجاست
            کي خدا يابي چو رويت با رياست
         
        
            ظاهر و باطن بهمديگر نکو است
            هر که دارد هر دو با ما آشناست
         
        
            گرچه جوز و تمر هر يک چيزکي است
            بهتر از اين هر دو آن انجير ماست
         
        
            مجلس عشق است و ما مست و خراب
            اين چنين بزم خوشي ديگر کجاست
         
        
            بحر عشقش را کراني هست نيست
            ابتدا نبود نه آنجا انتهاست
         
        
            آفتاب است او و عالم سايه بان
            عالمي در سايه آن پادشاه است
         
        
            هر که چون ما بنده سيد بود
            همچو بنده سيد هردو سراست