نور بسيط لمعه اي از آفتاب ماست
بحر محيط جرعه جام شراب ماست
قانون علم کلي و کشاف عقل کل
حرفي ز دفتر و ورقي از کتاب ماست
تا بوسه داده ايم رکاب جلال او
سرخيل عاشقان جهان در رکاب ماست
ما خواجه محاسب ديوان عالميم
هرجاکه عالميست به جان درحساب ماست
روح القدس ببسته ميان همچو خادمان
در روز وشب مجاور درگاه باب ماست
ما را حجاب نيست وگر هست غير نيست
هم عين ماست آنکه تو گوئي حجاب ماست
زلفي که رفت در سر سوداي او جهان
بر روي ماست واله و در پيچ و تاب ماست
هر قطره اي که غرقه درياي ما بود
از ماش مي شمار که موج و حباب ماست
داريم نعمت الله و از خلق بي نياز
سلطان کاينات گداي جناب ماست