ماه ما از در درآمد نيم شب
آفتاب ما برآمد نيم شب
بخت ما بيدار شد در نيم روز
عمر رفته بر سرآمد نيم شب
روز تا شب در تمنا بود دل
ناگهاني دلبر آمد نيم شب
بس که آب ديده ام بر خاک ريخت
سرو نازم در برآمد نيم شب
وصل او در روز خوش باشد ولي
بي رقيبان خوش تر آمد نيم شب
خلوت جانم چو شب تاريک بود
روشني او درآمد نيم شب
نعمت الله را درخت دولتش
از سعادت در بر آمد نيم شب