چيست عالم سايه بان آفتاب
تن بود چون سايه و جان آفتاب
نورعالم شمس دينش خوانده اند
سراين درياب و مي خوان آفتاب
از براي نزل بزم عاشقان
جام زرين است برخوان آفتاب
آفتاب حسن او عالم گرفت
تا قيامت باد تابان آفتاب
نور روي نعمت الله ديده ام
مي نمايد در نظر آن آفتاب