از يار اگر چه دور شدي يار از آن تست
وز کار اگر نفور شدي کار از آن تست
باري گر آمدي و نشد يار از آن تو
اکنون بيا که يار بيکبار از آن تست
چون دوست طالب تو بود ملک را چه قدر
هرگه که ري بحکم تو شد خوار از آن تست
در مکه گر قريش ترا قصد کرده اند
يک شهر چون مدينه پرانصار از آن تست
بسيار و اندکي که ترا بود اگر برفت
هرچ آن ماست اندک و بسيار از آن تست
گر بيش ازين غمي بدو غمخواره يي نبود
زين پس غم آن ديگر و غمخوار از آن تست
اي حضرت تو مجمع اوصاف نيکويي
تو گلشني و اين همه ازهار از آن تست
عالم بتو منور و گيتي مزين است
اي آفتاب اين همه انوار از آن تست
گر بخت را ز خواب خلل گشت سرکران
مژده ترا که دولت بيدار از آن تست
با زلف همچو عنبر و لعل شکر فروش
دکان خلق بسته و بازار از آن تست
لطفيست مر ترا که ز عشاق دل برد
با اين متاع جمله خريدار از آن تست
قندي همي خواهد دل رنجورم از لبت
دارو مگير باز که بيمار از آن تست
زين دل که در تصرف مهر تو آمده است
اندازه يي بکن که چه مقدار از آن تست
بر قلب دشمنان زن و بشکن که بعد ازين
ز اشعار سيف تيغ گهردار از آن تست