في ترک العادة بالمجاهدة

چکني درکنار مادر خو
آخر اي نازنين کم از دو دو
پاي در نه به راه بي فرياد
بر خرد خوان که هر چه باداباد
آنکه باميل مال و مل باشد
نقد در دل ز بيم ذل باشد
به مل و مال ميل تا چه کني
الفي قد چو دال تا چه کني
تا تو ترکي همي کني بر من
هندويت نقد گشت جان مي کن
تا تو خود را نهي چو ترک محل
هندويت سر گرفت زير بغل
علف ميش خود نکرده به کف
گرگ را گشته همچو ميش علف
تو علف گشته مر فنا را رو
باز داده ز دست گوز گرو
تو طلبکار قوت و خصم تو باز
چنگ کرده به حنجر تو دراز