شماره ٢٩٤: جانا نخست ما را مرد مدام گردان

جانا نخست ما را مرد مدام گردان
وانگه مدام در ده مست مدام گردان
بر ما چو از لطافت مل را حلال کردي
بر خصم ما ز غيرت گل را حرام گردان
دارالغرور ما را دارالسرور کردي
درالملام ما را دارالسلام گردان
خامند و پخته مانا تو دو شراب داري
در خام پخته گردان در پخته خام گردان
ناهيد زخمه زن را از لحنه سير کردي
بهرام تيغ زن را از جام رام گردان
ما را به نام خود کن زان پس چنانکه خواهي
يا هوشيار دفتر يا مست جام گردان
اکنون که روي ما را از غم چو کاه کردي
از عکس روي مي را بيجاده فام گردان
خواهي که نسر طاير پران به دامت افتد
از جزع دانه کردي از مشک دام گردان
گمنام کرد ما را يک جام باده تو
در ده دو جام ديگر ما را چو نام گردان
از ما و خدمت ما چيزي نخيزد اي جان
هم تو بنا نهادي هم تو تمام گردان
خواهي که گر سنايي گردد سمايي از عز
پيش غلام و دربان او را غلام گردان