بهار و باغ و گل امروز، گوييا خوش نيست
            ندانم اين زبهارست، يا مرا خوش نيست
         
        
            خوش است وقت گل و ارغنون و سبزه ولي
            ازان چه فايده ما را! چو وقت ما خوش نيست
         
        
            دلا به عز قناعت بساز و عزت نفس
            که بار منت احسان هر گدا، خوش نيست
         
        
            برون ز گنج قناعت، بسيط روي زمين
            به پاي حرص بگشتيم و هيچ جا، خوش نيست