ثنا و حمد بي پايان خدا را
که صنعش در وجود آورد ما را
الها قادرا پروردگارا
کريما منعما آمرزگارا
چه باشد پادشاه پادشاهان
اگر رحمت کني مشتي گدا را
خداوندا تو ايمان و شهادت
عطا دادي به فضل خويش ما را
وز انعامت هميدون چشم داريم
که ديگر باز نستاني عطا را
از احسان خداوندي عجب نيست
اگر خط درکشي جرم و خطا را
خداوندا بدان تشريف عزت
که دادي انبيا و اوليا را
بدان مردان ميدان عبادت
که بشکستند شيطان و هوا را
به حق پارسايان کز در خويش
نيندازي من ناپارسا را
مسلمانان ز صدق آمين بگوييد
که آمين تقويت باشد دعا را
خدايا هيچ درماني و دفعي
ندانستيم شيطان و قضا را
چو از بي دولتي دور اوفتاديم
به نزديکان حضرت بخش ما را
خدايا گر تو سعدي را براني
شفيع آرد روان مصطفي را
محمد سيد سادات عالم
چراغ و چشم جمله انبيا را