اي صبا احوال دل با آن صنم تقرير کن
حال اين درويش با آن محتشم تقرير کن
ماجراي اشک گرمم يک بيک با او بگو
داستان آه سردم دمبدم تقرير کن
گر چو شمع آري حديث سوز عشقم بر زبان
وصف سيلاب سرشک ديده هم تقرير کن
شرح سرگرداني مستسقيان باديه
چون فرود آئي بر اطراف حرم تقرير کن
قصه تاريک روزان در دل شب عرضه دار
داستان مهر ورزان صبحدم تقرير کن
گر غم بيچارگان داري و درد خستگان
آنچه بر جان منست از درد و غم تقرير کن
اضطراب و شور آن ماهي که دور افتد ز آب
گر هواداري نمائي پيش يم تقرير کن
وان گل باغ کرم گر ياد بي برگان کند
افتقار و عجزم از راه کرم تقرير کن
ضعف خواجو بين و با آن دلبر لاغر ميان
هر چه داني موبموي از بيش و کم تقرير کن