خيز تا باده در پياله کنيم
گل روي قدح چو لاله کنيم
بي مي جانفزاي و نغمه چنگ
تا بکي خون خوريم و ناله کنيم
هر دم از ديده قدح پيماي
باده لعل در پياله کنيم
شاد خواران چو مجلس آرايند
دفع غم را بمي حواله کنيم
با گل و لاله همچو بلبل مست
وصف آن عنبرين کلاله کنيم
وز شگرفان چارده ساله
دعوي عمر شصت ساله کنيم
چون به خوان وصال دست بريم
دو جهان را بيک نواله کنيم
وز بخار شراب آتش فام
ورق چهره پر ز ژاله کنيم
همچو خواجو بنام ميخواران
مرغ دل را بخون قباله کنيم