در چمن دوش ببوي تو گذر مي کردم
قدح لاله پر از خون جگر مي کردم
پاي سرو از هوس قد تو مي بوسيدم
در گل از حسرت روي تو نظر مي کردم
سخن طوطي خطت به چمن مي گفتم
نسبت پسته تنگت بشکر مي کردم
چشم نرگس به خيال نظرت مي ديدم
وانگه از ناوک چشم تو حذر مي کردم
چون صبا سلسله سنبل تر مي افشاند
ياد آن گيسوي چون عنبر تر مي کردم
هر زمانم که نظر بر رخ گل مي افتاد
صفت روي تو با مرغ سحر مي کردم
چون کمانخانه ابروي تو مي کردم ياد
تيرآه از سپر چرخ بدر مي کردم
مشعل مه بدم سر فرو مي کشتم
شمع خاور ز دل سوخته بر مي کردم
چون فغان دل خواجو بفلک بر مي شد
کار دل همچو فلک زير و زبر مي کردم