عارض ترکان نگر در چين جعد مشک فام
تا جمال حور مقصورات بيني في الخيام
باده پيش آور که هردم باد عنبر بوي صبح
مي دهد جانرا پيام از روضه دارالسلام
مشعل خورشيد فروزان شمع برگير اي نديم
باد شبگيري برآمد باده در ده اي غلام
ماه مطرب گو بزير و بم در آور ساز را
کافتاب خاوري تشريف داد از راه بام
تا ترا در پيش بت رويان درست آيد نماز
جامه جانرا نمازي کن بآب چشم جام
عزت دير مغان از ساکن مسجد مجوي
کافر مکي چه داند حرمت بيت الحرام
عار باشد در طريق عشق بيم از فخر و عار
ننگ باشد در ره مشتاق ترس از ننگ و نام
من ببوي خال مشکين تو گشتم پاي بند
مرغ وحشي از هواي دانه مي افتد به دام
کام دل خواجو بآساني نمي آيد بدست
رو بنا کامي رضا ده تا رسانندت بکام