آن ماه بين که فتنه شود مهر انورش
آن نقش بين که سجده کند نقش آذرش
بدري که در شکن شود از باد کاکلش
سروي که بر سمن فتد از مشک چنبرش
مرجان کهينه بنده ياقوت و لؤلؤش
سنبل کمينه خادم ريحان و عنبرش
مه سايه پرور شب خورشيد مسکنش
شب سايه گستر مه خورشيد منظرش
تابي فکنده بر قمر از زلف تابدار
شوري فتاده در شکر از تنک شکرش
هاروت در جوار هلال منعلش
خورشيد در نقاب شب سايه گسترش
سنبل دميده گرد گلستان عارضش
ريحان شکفته بر سر سرو سمن برش
جان در پناه لعل روان بخش جان فزاش
دل در کمند زلف دلاويز دلبرش
طوطي شکر شکن شده در باغ عارضش
زاغ آشيانه ساخته بر شاخ عرعرش
خواجو سرشک اگر چه ز چشمش فکنده ئي
بر ديده جاش ساز که اصليست گوهرش