معني اين صورت از صورتگران چين بپرس
مرد معني را نشان از مرد معني بين بپرس
کفر داني چيست دين را قبله خود ساختن
معني کفر ار نمي داني ز اهل دين بپرس
چون تو آگه نيستي از چشم شب پيماي من
حال بيداري شبهاي من از پروين بپرس
گر گروهي ويس را با گل مناسب مي نهند
نسبت گل با رخ ويس از دل رامين بپرس
گر چه خسرو کام جان از شکر شيرين گرفت
از دل فرهاد شور شکر شيرين بپرس
حال سرگرداني جمعي پريشان موبمو
از شکنج سنبل پرچين چين بر چين بپرس
باغبان دستان بلبل را چه داند گو برو
شورش مرغان شبگير از گل و نسرين بپرس
قصه درد دل تيهو کجا داند عقاب
از تذرو خسته حال چنگل شاهين بپرس
شعر شورانگيز خواجو را که بردست آب قند
از شکر ريزان پرشور سخن شيرين بپرس