کاف ونون جزوي از اوراق کتب خانه ماست
قاف تا قاف جهان حرفي از افسانه ماست
طاق پيروزه که خلوتگه قطب فلکست
کمترين زاويه ئي بر در کاشانه ماست
گر چراغ دل ما از نفس سرد بمرد
شمع اين طارم نه پنجره پروانه ماست
گنج معني که طلسمست جهان بر راهش
چون بمعني نگري اين دل ويرانه ماست
آب رو ريخته ايم از پي يک جرعه شراب
گر چه کوثر نمي از جرعه پيمانه ماست
ما بديوانگي ار زانک بعالم فاشيم
عقل کل قابل فيض دل ديوانه ماست
آشنائيم به بي خويشي و بيگانه ز خويش
وانک بيگانه نگشت از همه بيگانه ماست
هر کسي را تو اگر زنده بجان مي بيني
جان هر زنده دلي زنده بجانانه ماست
گر چه در مذهب ما کعبه و بتخانه يکيست
خواجو از کعبه برون آي که بتخانه ماست