بخت از دهان دوست نشانم نمي دهد
دولت خبر ز راز نهانم نمي دهد
از بهر بوسه اي ز لبش جان همي دهم
اينم همي ستاند و آنم نمي دهد
مردم در اين فراق و در آن پرده راه نيست
يا هست و پرده دار نشانم نمي دهد
زلفش کشيد باد صبا چرخ سفله بين
کان جا مجال بادوزانم نمي دهد
چندان که بر کنار چو پرگار مي شدم
دوران چو نقطه ره به ميانم نمي دهد
شکر به صبر دست دهد عاقبت ولي
بدعهدي زمانه زمانم نمي دهد
گفتم روم به خواب و ببينم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمي دهد