نسيم باد صبا دوشم آگهي آورد
که روز محنت و غم رو به کوتهي آورد
به مطربان صبوحي دهيم جامه چاک
بدين نويد که باد سحرگهي آورد
بيا بيا که تو حور بهشت را رضوان
در اين جهان ز براي دل رهي آورد
همي رويم به شيراز با عنايت بخت
زهي رفيق که بختم به همرهي آورد
به جبر خاطر ما کوش کاين کلاه نمد
بسا شکست که با افسر شهي آورد
چه ناله ها که رسيد از دلم به خرمن ماه
چو ياد عارض آن ماه خرگهي آورد
رساند رايت منصور بر فلک حافظ
که التجا به جناب شهنشهي آورد