شماره ١٣٧: بذوق سجده ئي باز از عدم گلباز مي آيم

بذوق سجده ئي باز از عدم گلباز مي آيم
چه شوقست اينکه يک پيشاني و صد ناز مي آيم
تحير نامها دارم هزار آئينه در بارم
خيال آهنگ ديدارم بچندين ساز مي آيم
خمستان در رکاب گردش رنگم چه سحرست اين
بياد نرگسي ساغر کش اعجاز مي آيم
طواف کعبه دل آمد و رفت نفس دارد
اگر صد بار ازينجا رفته باشم باز مي آيم
بهر جا پا گذارم شوق استقبال من دارد
ادب پرورده عشقم باين اعزاز مي آيم
زتجديد بهار انس دارم در نظر رنگي
که گر صد سال پيش آيم همان آغاز مي آيم
نواي بوي گل سازم نويد عالم رازم
نسيم گلشن نازم هزار انداز مي آيم
بهار آرزو در دل گل اميد در دامن
بهر رنگي که مي آيم چمن پرداز مي آيم
بحکم مهر تابان اختياري نيست شبنم را
پر و بالم توئي چندانکه در پرواز مي آيم
خواص مرغ دست آموز دارد طينت (بيدل)
به هر جا ميروم تا ميدهي آواز مي آيم