نه صورت بوئي و نه رنگيست درين باغ
وهم تو تماشائي بنگيست درين باغ
شاخ گل و سروي که سر ناز کشيده
تصوير کماني و خدنگيست درين باغ
وحشت همه فرش افگني خواب بهار است
کو سايه گل پشت پلنگيست درين باغ
اقبال جهانرا به بلندي نستائي
آغوش سحر کام نهنگيست درين باغ
ايغنچه مخور عشوه ئي اميد شگفتن
هشدار که بوي دل تنگيست درين باغ
انجام بهار اينهمه پامال خزانيست
آينه مپرداز که رنگيست درين باغ
در خنده گل بوي سلامت نتوان يافت
گر قلقل ميناست ترنگيست درين باغ
هر رنگ که گل کرد شکستن بکمين بود
هر شيشه مچينيد که سنگيست درين باغ
پرواز نسيم است پرافشان تسلسل
ياران همه نازان که درنگيست درين باغ
(بيدل) مي عشرت بکسي نيست مسلم
هر گل شکن آماده رنگيست درين باغ