شماره ٢٢٨: گر تو سيمين سرو را شکل سرافرازي دهي

گر تو سيمين سرو را شکل سرافرازي دهي
بنده را در ناله با بلبل هم آوازي دهي
بهر مردن گشتم اينک ساخته تا کي هنوز
نرگس بدخوي را تعليم بدسازي دهي
آب چشم من که شد غماز حال من به خون
کسوت لعلش همي تعليم غمازي دهي
بت پرستي دلم بسيار شد،وقت است اگر
تيغ کافر کش به دست غمزه غازي دهي
داد اين مرهم بده کز زير پايت دور ماند
چون به صف عاشقان داد سرافرازي دهي
يار در دل، خسروا و جانم آخر، شايد آنک
پادشاه را با گدايي خانه انبازي دهي