شماره ١٧٥: مشک بر اطراف مه آورده اي

مشک بر اطراف مه آورده اي
توبه به زير گنه آورده اي
بر رخ تو کآفت جان من است
از شب يلدا سپه آورده اي
شانه کو گم کرده بر فرق تو ره
مو کشانش رو به ره آورده اي
داده ام از ديده خون، دل خسته اي
خواستم يک بوسه، نه آورده اي
رسم تو آزردن خسرو شده
باز چه رسم تبه آورده اي؟