شماره ٦٦٤: گر در وصل را گشاد دهيم

گر در وصل را گشاد دهيم
ديده را مژده مراد دهيم
پا نهادي به خاک و دل داديم
جان همت هم بر آن نهاد دهيم
دي برفتي و خواستم جان را
که نويدي براوفتاد دهيم
وعده کردي، وفا نفرمودي
ور فراموش گشت، ياد دهيم
صبر را گر عنان به دست آريم
اشک را يک دم ايستاد دهيم