شماره ٤٥٨: نبض دل شوريده رنجور گرفتيم

نبض دل شوريده رنجور گرفتيم
و ايمن ز هوا و هوسش دور گرفتيم
زين خانه ويرانه چو شد سرد دل ما
ما راه در آن خانه معمور گرفتيم
گر راه دراز است، چه انديشه که پنهان
ره توشه از آن منظر منظور گرفتيم
در صورت حور ار نفسي نيست ز حسنش
تا ديده ز ديدار چنان حور گرفتيم
ما مرده دلان را ز کف غم برهانيم
چون روح نفس در نفس صور گرفتيم
در حضرت سلطان معاني به حقيقت
برديم مثال خود و منشور گرفتيم