شماره ٣١: يارب، چه بود امشب و مهمان من که بود؟

يارب، چه بود امشب و مهمان من که بود؟
تسکين جان بي سروسامان من که بود؟
بيدار گشت بختم و البته راست شد
آن جمله خوابهاي پريشان من که بود
شبها ز هجر زيستم از جان ديگران
امشب که مرده زنده شدم جان من که بود؟
حيران آه و ناله من بود تا صباح
باري نگه کنيد که حيران من که بود؟
نگذاشت آب ديده که نيکو ببينمش
يارب که پيش ديده گريان من که بود؟
بيهوشيم بلا شد، اگر نه چو خواب کرد
گر بوسه دادميش نگهبان من که بود؟
ژوليده خاسته ست، تفحص کن، اي رقيب
کاندم که خفته پهلوي جانان من که بود؟
من بوده ام حريف شرابش تمام روز
شب پاسبان دولت سلطان من که بود؟
بدنام روزگار شدي، خسروا، ز عشق
رسواي شهر و شهره مردان من که بود؟