شماره ٢٢: خيال من به تماشاي آسمان بود است

خيال من به تماشاي آسمان بود است
بدوش ماه و به آغوش کهکشان بود است
گمان مبر که همين خاکدان نشيمن ماست
که هر ستاره جهان است يا جهان بوده است
بچشم مور فرو مايه آشکار آيد
هزار نکته که از چشم ما نهان بوده است
زمين به پشت خود الوند و بيستون دارد
غبار ماست که بر دوش او گران بوداست
ز داغ لاله ي خونين پياله مي بينم
که اين گسسته نفس صاحب فغان بوداست