مناجات در انتقال از نصيحت رعايا به وصيت فرزند

اي ز تو اهل نظر تيز بصر
کارت از قاعده عدل بدر
غايت کار تو نتوان دانست
کنه اسرار تو نتوان دانست
بس که پختيم درين نکته هوس
اينقدر شد ز تو دانسته و بس
کانچه آيد ز درت در همه باب
عين حکمت بود و محض صواب
وجه آن ليک معين نشود
جز به تعيين تو روشن نشود
پايه تيره دلان پست ز توست
هر کجا روشنيي هست ز توست
روشني بخش دل جامي را
گل نشان آب و گل جامي را
زان دلش شمع منور گردان
زين دمش غاليه پرور گردان
تا ازان نور هدايت ريزد
يا ازين عطر عنايت بيزد
بر حريفان پسنديده خويش
خاصه بر مردمک ديده خويش