ياران خداي را به سوي او گذر کنيد
            باشد کش اين خيال ز خاطر بدر کنيد
         
        
            در ما ز دست آتش و بر عزم رفتن است
            چون آه ما زبان خود آتش اثر کنيد
         
        
            آتش زبان شويد و بگوييد حال ما
            هنگام حال گفتن ما ديده تر کنيد
         
        
            از حال ما چنانکه درو کارگر شود
            آن بي محل سفر کن ما را خبر کنيد
         
        
            منعش کنيد از سفر و در ميان منع
            اغراق در صعوبت رنج سفر کنيد
         
        
            گر خود شنيد جان ز من و مژده از شما
            ور نشنود مباد که اينجا گذر کنيد
         
        
            وحشي گر اين خبر شنود واي بر شما
            از آتش زبانه کش او حذر کنيد