چه لطفها که در اين شيوه نهاني نيست
            عنايتي که تو داري به من بياني نيست
         
        
            کرشمه گرم سؤال است ، لب مکن رنجه
            که احتياج به پرسيدن زباني نيست
         
        
            رموز کشف و کرامات سالکان طريق
            وراي رمز شناسي و نکته داني نيست
         
        
            به هر که خواه نشين گر چه اين نه شيوه تست
            که از تو در دل ما راه بدگماني نيست
         
        
            مرا ز کيش محبت همين پسند افتاد
            که گر چه هست سد آواز سرگراني نيست
         
        
            تو خون مرده وحشي چرا نميريزي
            بريز تا برود ، آب زندگاني نيست