مست آمدي که موجب چندين ملال چيست
هشيار چون شوي به تو گويم که حال چيست
من حرف مي کشيدن اغيار مي زنم
آن مست ناز را عرق انفعال چيست
خنجر کشي که ما ز تو قطع نظر کنيم
کي مي بريم از تو ، ترا در خيال چيست
از دشت هجر مي رسم آگاهيم دهيد
وضع نشست و خاست به بزم وصال چيست
وحشي مپرس مسأله عاشقي ز من
مفتي منم به دين محبت سؤال چيست