گرد آن خانه بگردم که در او خلوت تست
سگ طالع شومش کيست که همصحبت تست
چشم ما را نرسد بيشتر از بام و دري
اي خوشا دولت آن ديده که برطلعت تست
وه چه بامست که جاروب کشش ديده من
جان من بنده آن پاي که در خدمت تست
همه بر باده رشکيست که در جام منست
قهقه شيشه که در انجمن عشرت تست
رخصت مجلس و بر وصل تغافل اي شوخ
اين زياد از تو و از حوصله طاقت تست
هجر بگزيدنت از وصل دلا وضع تو نيست
اختراعيست که خود کرده و اين بدعت تست
وحشي از تست که ما نيز به بيرون دريم
مانعي نيست، اگر هست همين دهشت تست